مصاحبه بهرام ولدبیگی مدیر انستیتو فرهنگی کوردستان در تهران با هفته نامه کرمانشاه

ديدار با بهرام ولدبيگي مدير انستيتو فرهنگي کوردستان:

هر آنچه پيرامون سياست توسط روزنامه ها ثبت مي شود

فردا به عنوان تاريخ مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت

کوردستان تمامي انواع تراژدي هاي سياسي و نظامي و انواع سرکوب ها را نه تجربه که زيسته اند اما هرگز تسليم نشده اند 

کرمانشاه: اردشير اردلان

بهرام ولدبيگي، نويسنده، روزنامه نگار و مدير انستيتو فرهنگي کوردستان در تهران از چهره هاي ماندگار مناطق کوردنشين ايران است و اصالتاً اهل روستاي نورياب  پاوه  و از فعالان فرهنگي، سياسي، اجتماعي و مدني است. به گزارش هفته نامه کرمانشاه به نقل از خبرنگار اعزامي، آقاي بهرام ولدبيگي نوع برخورد رسانه هاي ايراني با موضوع استقلال کوردستان عراق را مورد تحليل قرار داده و ضمن بيان اين مطلب که نقد و انتقاد از تحولات امروز کوردستان و رفتارهاي سياسي آنها طبيعي و حق همه‌ي صاحبان قلم و مطبوعات است. اما يک طرفه به قضاوت نشستن و خواست يک ملت و تحولات آن را ناديده گرفتن سرانجامي جز هزينه‌هاي منفي براي منافع ملي ايران را در پي نخواهد داشت. ايشان پس از اجراي رفراندوم روند خبرسازي و گزارش فعالان رسانه اي را مورد تحليل قرار داده و نقاط منفي جبهه گيري رسانه ها را چنين به بوته نقد کشانده اند. بعد از سپري شدن رفراندوم براي استقلال کوردستان عراق و بازتاب جهاني و منطقه اي آن در کشورهاي همسايه ي کوردستان از جمله در ايران فعالان سياسي، فرهنگي، ديپلمات ها، روزنامه نگاران و مسئولان نظامي و امنيتي ديدگاه هاي متفاوت خود را بيان کردند که در مطبوعات ايران و منطقه بازتاب گسترده اي داشت. بهرام ولدبيگي سردبير روزنامه کوردي- فارسي آشتي در ايران؛ مسئولان سياسي، نظامي و امنيتي را به علت محدوديت و ممنوعيت تحليل پيرامون  آنها در جريان تهاجم نظامي عراق به کوردستان مستثي قرار داده و به وقت ديگري موکول کرد و تنها در اين گفتگو به نقد و بررسي عملکرد مطبوعات تهران در بازتاب ديدگاه هاي ديپلمات ها، روزنامه نگاران و فعالان سياسي و فرهنگي پرداخت و گفت: اهالي مطبوعات در ايران آشنايان ديرين جنبش کوردها در خاورميانه به ويژه در کوردستان عراق بوده و در خلال يک قرن اخير مسأله ي کوردها در مطبوعات ايران بازتاب پررنگي داشته است. در اين سال ها در پروژه اي پژوهشي پيرامون تدوين تاريخ جنبش کوردستان تقريباً اکثر صفحات مطبوعات نزديک به يک قرن اخير ايران را تورق کرده و مطالعه کرده ام. در گذشته هاي دور و نزديک روزنامه نگاران ايراني مثبت تر از امروز به جنبش کوردها نگريسته و غالباً همزاد پنداري کرده و در هم آميختگي تاريخي و فرهنگي ايرانيان و کوردها را در طول تاريخ پررنگ جلوه داده و در برابر ارتش هاي عراق و ترکيه، حامي قلمي کوردها بوده اند. اما در تحولات اخير کوردستان عراق، اکثريت مطبوعات در تهران در مخالفت با رفراندوم براي استقلال کوردستان تيتر زدند و اقليتي از روزنامه ها و مجلات در کنار جمعي تعريف شده از اساتيد دانشگاه ها، ديپلمات ها، روزنامه نگاران و فعالان سياسي از رنج و مقاومت و حق تعيين سرنوشت اين مردم حمايت کردند. بي شک دلنوشته هاي اين مجموعه و بازتاب نظرات آنان در تعداد محدودي از مطبوعات ايران در ميان افکار عمومي کوردها در خاورميانه بازتاب بسيار مثبت داشت و در تاريخ اين ملت در نهايت احترام و شايستگي ثبت و ضبط شد و اين اقليت با درکي عقلانيتر به تحولات منطقه و شرايط ژئوپلتيک ايران نگريسته و در مسير دلسوزي براي ايران و جايگاه ملت فهيم و صاحب تاريخ و تمدن ديرينه آن، در خاورميانه از تحليل هاي مقطعي، عبور کرده و حقيقت و واقعيت مبارزات کوردها را در کنار اشتراکات نژادي، ديني و فرهنگي خويش بخوبي ديده و روايت کردند. با کمال تأسف اکثريت مطبوعات در تهران در مسيري متفاوت بدان نگريستند و حتي بخشي از آنها چون ارگان تبليغاتي ارتش عراق عمل کردند و بسياري از حقوقدان ها، جامعه شناس ها و دانشگاهي ها همه ي آنچه را خوانده بودند کنار گذاشتند و با دخالت در امور داخلي کوردستان و بي توجه به مطالبات تاريخي مردم و عملکرد حکومت عراق مبني بر قطع بودجه کوردستان و تحويل يک سوم خاک عراق به داعش با ناديده انگاشتن منافع ملي ايران عليه کوردها قلمفرسايي کردند غافل از اين حقيقت تاريخي که کوردها بعد از چند قرن همزيستي با اعراب و ترک ها در عراق، سوريه و ترکيه ادغام نشدند و هويت و شناسنامه ي فرهنگي و تاريخي خود را فرياد مي زنند. مدير انستيتو کوردستان ايران با عرض اين مقدمه وارد بحث نقد و بررسي اين طيف از مطبوعات ايران   و دگرگوني نقش سياسي کوردها در خاورميانه شد و گفت: مطبوعات تهران کمترين شناخت را از جنبش ۱۰۰ساله ي کوردها در خاورميانه داشته و در يادداشت ها و مقالات خود با همان رويکرد توهم توطئه و البته وابسته کردن جنبش کوردها به آمريکا و اسرائيل و ديگر کشورهاي مخالف ايران براي مخاطبان خود تصويرسازي کردند، در حالي که روزنامه نگاران ايراني بيش از روزنامه نگاران اروپايي و آمريکايي به تحولات خاورميانه و مسأله ي کوردها نزديک هستند. کما اينکه فاصله ي تحليل ها و نوشته هاي اين دو گروه بسيار متفاوت است و اين جمع از دوستان روزنامه نگار و حتي بخشي از ديپلمات ها و چهره هاي سياسي که در اين طيف از مطبوعات قلمفرسايي کردند نتوانستند تحليل هايي جامع و کامل از مسأله ي کوردها در کشورهايي که کوردها در آن ساکن هستند به مخاطبان ايراني خود ارائه دهند. و با همان ادبيات کلاسيک تهاجمي به مسأله نگريسته و در نوشته هايشان رويکرد احساسي، اطلاعات سطحي و فقدان دانش تاريخي از تحولات مرتبط به کوردها به وضوح ديده مي شود و اين چالش بزرگ اين طيف از مطبوعات در ايران است که بدون مطالعه و دانش سياسي و تاريخي وارد تحولات کوردها شده و خروجي آن نتوانسته است نکات تازه اي به مخاطب ارائه دهد. اين آوار اطلاعات و تبليغات، مسئولان کشور و مردم کوچه و خيابان را پيرامون مبارزات حق طلبانه ي مردماني مسلمان و از جنس ايرانيان دچار ترديد و گاهي اوقات وادار به مخالفت کرده است.

کاک بهرام ولدبيگي روزنامه نگار خوش سابقه کورد واکنش بعضي از روزنامه نگاران ايراني را در مسير تضعيف منافع ملي ايران ارزيابي نمود و انتقاد کرد که اين تعداد از مطبوعات در مسأله ي رفراندوم کوردها بدون توجه و احترام به آراي مردمي که خطايي جز شرکت در يک انتخابات آزاد و حضور در سر صندوق ها نداشته اند با آنان با نامهرباني برخورد کرده و برخلاف همه ي اصول روزنامه نگاري و تحليل سياسي از انبوه مواد قانوني در حقوق بين الملل و حقوق شهروندي به سادگي عبور کرده و اين اصل که ما مسلمان هستيم و اعتقاد داريم قرآن قانون اساسي ما مسلمانان است و حقوق همه ي بندگان خدا از مسلمان، مسيحي و … در آن برآورده شده را با سهل انگاري ناديده گرفتند. بود و نبود مردم کوردستان عراق و ۱۰۰ سال مبارزه ي آنها براي دموکراسي و عدالت و ۸ سال بودنشان در کنار مردم و دولت ايران در جنگ ايران و عراق و بمباران شيميايي حلبچه و زنده به گور کردن و از بين بردن ۱۸۲ هزار نفر کورد طي عمليات انفال توسط دولت عراق و مبارزه ي قهرمانانه در برابر داعش را ناديده انگاشته و در فراموشي تاريخي اين دلواپسان يکپارچگي عراق در چرخشي ۱۸۰ درجه اي آنان را عامل اسرائيل و دشمنان ايران معرفي کردند. نتيجه اين مدل قضاوت و تحليل در صفحات اين طيف از روزنامه ها در بين ميليون ها نفر از کورد زبانان در منطقه چالش هاي سياسي و شکاف تاريخي عميقي در پي داشت مخصوصاً در فضاي مجازي که بيشتر به زبان کوردي است. اين در حالي است که قدرت تبليغاتي کوردها به زبان کوردي در فضاي مجازي و در قالب ماهواره هاي کوردي با بينندگان چند ميليوني کورد در ايران که اين باعث شده به قدرت تبليغاتي زبان فارسي نزديک تر شود، اين چالش ها بخوبي ديده شد. اين مسأله در فرايند تحولات آينده در خاورميانه براي ايران در افکار عمومي کوردهاي هم نژاد، در عراق، ترکيه، سوريه و ميليون ها کورد هموطن ايراني بازتاب منفي پيرامون دولت و ملت ايران در برخواهد داشت.

نقد و انتقاد از تحولات امروز کوردستان و رفتارهاي سياسي آنها طبيعي و حق همه ي صاحبان قلم و مطبوعات است. اما يک طرفه به قضاوت نشستن و خواست يک ملت و تحولات آن را ناديده گرفتن سرانجامي جز هزينه هاي منفي براي منافع ملي ايران را در پي نخواهد داشت زيرا اين شائبه را در پي خواهد داشت که افکار عمومي مردم ايران را نسبت به هزينه هاي بحران عراق و ضعف هاي دولت از هم پاشيده ي بغداد به ايجاد پرسشي بي جواب بدل کند که چگونه است ايراني ها، هم نژادان خود را در منطقه براي کشوري ديگر و در آن جغرافيايي ديگر به مخالفان ايران تبديل کنند.

روزنامه نگاران ايراني بعنوان شاهدان عيني وقايع تاريخي نبايد کوردها و نقش منطقه اي آنان در تغييرات نوين ژئوپلتيک و جغرافياي سياسي منطقه را ناديده انگاشته و در اين رهگذر تاريخي ناشر افکار مسئولان حکومت عراق باشند. چرا که هر آنچه امروز پيرامون سياست توسط روزنامه ها ثبت مي شود فردا بعنوان تاريخ مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت. مدير انستيتو فرهنگي کوردستان در تهران در ادامه با بيان اينکه؛ همانگونه که خليج فارس، ايراني است، کرکوک نيز کوردستاني است. خاطرنشان کرد: همچنان که ايرانيان با بيان روايت هاي تاريخي و اسناد جغرافيايي سال هاست در برابر ادعاهاي کشورهاي حاشيه خليج فارس از نام و نشان خليج فارس دفاع مي کنند تاريخ کوردها مملوست از دفاع از تاريخ و نام و نشان کرکوک بعنوان شهري کوردستاني با جمعيت اکثريت کوردزبان و اقليتي از ترکمن ها و عرب ها. اين اسناد بيشمار حقوقي و تاريخي در عراق بر کوردستاني بودن کرکوک شهادت مي دهند و بسياري از رهبران کوردها در طول يک قرن اخير بر کوردستاني بودن اين شهر تأکيد کرده و بخشي از مبارزات کوردها با حکومت هاي عراق بر سر کرکوک بوده است. زيباترين و تاريخي ترين سند حقوقي و بين المللي پيرامون کوردستاني بودن کرکوک برگزاري  رفراندوم اخير براي استقلال کوردستان بود که ساکنان کرکوک با ۹۲ درصد به کوردستاني بودن کرکوک و استقلال کوردستان رأي دادند. اگر قوانين حقوقي، حقوق بين الملل، حق تعيين سرنوشت و انتخابات آزاد و صندوق هاي رأي اساس دموکراسي باشند آراء مردم کرکوک معيار است، ديگر حرفي براي گفتن وجود ندارد و مردم کرکوک به همه ي شبهات سياسي و تاريخي پاسخ دادند.

حال اينکه بخشي از اهالي مطبوعات و حتي عده اي از ديپلمات هاي ايراني با عدم شناخت تاريخي و حقوقي پيرامون اين شهر اظهار نظر مي کنند و اطلاعات غير حقوقي به مخاطبان خود در ايران ارائه مي دهند در محافل حقوقي و حقوق بين المللي مورد نقد و انتقاد قرار گرفته اند که چگونه است در همسايگي عراق و بي توجه به اسناد حقوقي و مدارک مستند و دانش حقوقي اقدام به نوشتن چنين مطالبي در مطبوعات در جهت جلب نظر مسئولان عراقي مي کنند و جايگاه تحليل و نقد و بررسي تاريخي را تنزل مي دهند. کافي است اين دوستان گذري بر اسناد تاريخي وزارت امورخارجه ايران داشته باشند و از هزاران سند رسمي پيرامون کوردستاني بودن شهر کرکوک پرده بردارند تا بر آنها عيان شود همچنان که خليج فارس، خليج فارس است و هيچ کس نمي تواند در حقيقت فارسي بودن خليج فارس ترديد کند، دقيقاً با استناد به همان يافته ها و آموزه هاي تاريخي راستين، کرکوک نيز شهري کوردستاني بوده است و با تبليغات رسانه ‎اي و با مشت آهنين هرگز نمي توان هويت يک شهر را عوض کرد. جاي آن دارد آن دسته از اهالي مطبوعات که با سطحي نگري منکر کوردستاني بودن کرکوک شده اند منابع مستند و صحيح تاريخي و اسناد و مدارک موجود در خود ايران را مورد تأمل و دقت قرار دهند تا دريابند که کرکوک شهري کوردستاني است. ايشان در ادامه بحث يکي از ادله تحليلگران مخالف رفراندوم که به شهادت طلبيدن روح مرحوم جلال طالباني فوت شده براي تحريف حقيقت را مورد نقد قرار دادند و بيان داشتند يکي از موارد نادر و تاريخي در تحولات يک ماه پس از برگزاري رفراندوم براي استقلال کوردستان عراق که بسياري از ديپلمات ها و تحليلگران در تهران در نبود تحليل و شناخت از تحولات کوردها در منطقه از آن استفاده ي ابزاري کردند، بهره مندي از روح جلال طالباني و ذهن خواني ايشان بود تا بدينوسيله به مردم ايران بگويند که جلال طالباني مخالف رفراندوم و استقلال کوردستان بوده و روح مسالمت آميز و سازشکارانه ايشان هميشه در کنار سياست هاي جمهوري اسلامي بوده است. اين نوع تحليل و رويکرد اين جمع از تحليلگران ايراني که کساني با نام و نشاني از سال ها حضور در موقعيت ديپلماتيک و مديريت ديپلماسي و قرض گرفتن اين اوهام براي مخالفت با ملتي که صدسال است براي حق تعيين سرنوشت خود مبارزه مي کنند بسيار دردناک و قابل بررسي است. اين مدل طرز فکر گوياي ضعف تحليل در تحولات کوردها در خاورميانه بوده و اين تحليلگران، آنچنان کم آورده بودند که به روح مسالمت آميز و محافظه کار کسي پناه بردند که ۵ سال پيش در اثر سکته ي قلبي و مغزي، فلج شده و نتوانسته است يک کلمه هم به زبان بياورد و يا کلمه اي را برروي کاغذ بنويسد و بعد از مرگش در پي تخريب او در برابر کوردها باشند و به نقل قول هاي نگفته و ننوشته از جسدي زير خاک در برابر رفراندوم براي استقلال کوردستان و آراي مردم بپردازند. اين نوع تحليل ها و استفاده ابزاري از جلال طالباني، انسان را به ياد روزگار احمدي نژاد و تحليل هاي جهان شمول ايشان مي اندازد که چگونه به جايگاه بين المللي ايران با اظهارات نسنجيده و غير ديپلماتيک آسيب زد و بخشي از قلمفرسايي ها از همان جنس احمدي نژاد به ذهن مخاطبان متبادر مي کرد که اين روزها به تحليل اوضاع منطقه پرداختند تا به زعم خود لشکرکشي ارتش عراق را عليه انتخابات مردم و حق تعيين سرنوشت مردم کوردستان توجيه کنند. بهرام ولدبيگي با ابراز نگراني و با تأسف بار خواندن دفاع از لشکرکشي نظامي عليه انتخابات و رفراندوم کوردستان گفتند: واکنش حکومت حزبي عراق در برابر انتخابات آزاد مردم کوردستان و برگزاري رفراندوم اقدام به لشکرکشي به کوردستان بود. اين لشکرکشي از استان کرکوک آغاز شد که قبلاً ۹۲ درصد از مردم اين شهر در انتخاباتي آزاد رأي «بله» به استقلال و «نه» به ماندن در عراق را به صندوق ها ريختند. اين اقدام بغداد در آينده اين کشور را دچار بحران و چالش خواهد کرد که خود بغداد اولين قرباني آن خواهد بود. چرا که کوردها تجربه ي مقاومت در کوباني و شنگال و عفرين را در کارنامه ي خود دارند و کرکوک سومين شهري خواهد شد که دنيا در برابر مقاومت آنها به ستايش برخواهد خواست. روزگاري صدام حسين که ششمين ارتش جهان را در اختيار داشت نتوانست کوردها را در کرکوک تسليم کند اينک حکومت عراق بحران زده بي شک بسيار ضعيف تر از حکومت صدام حسين مي باشد که بتواند با توپ و تانک بر دل مردماني حکومت کند که قبلاً مشروعيت اين حکومت بحران زده را سرصندوق رأي ابطال کرده اند. تفسيرهاي غيرکارشناسي اين بخش از مطبوعات ايران و حمايت هاي آنان از حمله ي نظامي به کرکوک و ناديده انگاشتن حقوق يک ملت، جغرافيا، تاريخ و همسايگي ايران و کوردهاي منطقه نگران کننده و تاريخ در برابر اين نوع رويکردهاي حمايت از جنگ و اشغال نظامي مردمان بي دفاع کرکوک به جرم شرکت در انتخابات، قضاوتي معنادار خواهد داشت. چرا که امروز عصر دانايي است و روزگار تبليغات وارونه و حاکميت فيزيکي بر مردم به سر آمده است و اين روش هاي تبليغاتي و قضاوت هاي سياسي در منطقه و جهان به تاريخ سپرده شده است. اکنون که مردم کوردستان هزينه هاي رفراندوم را مي پردازند، افکار عمومي جهان متوجه مقاومت و استقلال سياسي اين ملت شده که در مسير حق تعيين سرنوشت و استقلال کوردستان حاضر نشدند اراده ي پولادين خود را واگذار کنند. جالب است در طول اين چند ماه حتي يک روزنامه نگار ايراني حاضر نشده به کوردستان عراق برود و از نزديک روند رفراندوم و تحولات سياسي کوردستان را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و اطلاعات درستي به افکار عمومي مردم ايران بدهد. و هر آنچه با آن صفحات روزنامه ها را سياه کردند اکثراً نوشته هاي فاقد منبع و مأخذ و عدم شناخت از جنبش کوردستان و مبارزات اين ملت بزرگ بود و اين روزنامه نگاران هرگز متوجه اين نکته نشدند که تاختن به آرمان تاريخي ميليون ها کورد در خاورميانه عملاً به مثابه فاصله گرفتن کوردها از ايران خواهد بود و از اين گذشته اين روزنامه نگاران اگر تاريخ سياسي ۱۰۰ سال گذشته مبارزات کوردها را مورد تأمل قرار دهند درخواهند يافت که کوردستان همواره آتش زير خاکستر بوده است و تمامي انواع تراژدي هاي سياسي و نظامي و بويژه انواع سرکوب ها را نه تجربه که زيسته اند، اما هرگز تسليم نشده اند. تاريخ به ما مي گويد اين موانع مقطعي در برابر اراده کوردها در خاورميانه کف روي آب است. جاي آن دارد که اين روزنامه نگاران با ملاحظه اي دقيق و بيطرفانه به واکنش ميليون ها کورد در سراسر جهان و بويژه در خاورميانه و حتي آسياي ميانه، به موضوع رفراندوم استقلال کوردستان توجه و امعان نظر داشته باشند تا باور کنند و دريابند که آراي موافق استقلال کوردستان از عراق تنها سه ميليون رأي ريخته شده به صندوق هاي رفراندوم در کوردستان نبود، بلکه ده ها ميليون کورد در منطقه از ژرفاي جان و دل آن را جشن گرفتند و از آن حمايت کردند.بسي جاي تأمل و تعمق است که در مطبوعات تهران کمتر به فرداي تحولات کوردها در خاورميانه توجه مي کنند و از هزينه هاي آن براي ايران بي توجه هستند و با شعارهاي تاريخ مصرف گذشته و در همراهي با لشکرکشي هاي منسوخ و نفرين شده وارد جنگ با کوردها در خاورميانه شده و از اين مسير شکست خورده در برابر اراده ي اين ملت قرار گرفته اند. ايشان در برابر رفراندوم آزاد و دموکراتيک کوردستان براي استقلال در کنار تحولات بنيادين در کوردستان سوريه و قدرت بي انتهاي کوردها در ترکيه که ارتش ترکيه و ناتو را به زانو درآورده و در پارلمان ترکيه هم چالش تاريخي براي اردوغان به ارمغان آورده و در ۱۶ استان اين کشور سياست هاي حزب AKP ترکيه به رهبري اردوغان را با بحران جدي روبرو کرده است و در کنار حضور يکدست و معنادار کوردهاي ايران در دفاع از هم نژادان خود در کوردستان عراق، چشمانشان را بسته اند. اين خطايي استراتژيک پيرامون منافع ملي و امنيت ملي ايران بود و حفره هايي از کينه و شکاف و واگرايي با خود و در خود داشت و در داخل ايران هم، همبستگي ملي را دچار آسيب  کرد. اين سنخ تحليل ها، به راحتي چالش هاي جمهوري اسلامي برآمده از سلفيسم جهادي و احتمال بروز جنگ شيعه و سني و تهديدهاي منطقه اي و بين المللي را به فراموشي سپردند و در گردونه ي تحولات منطقه و مسائل سياسي کوردها و کوردستان نسخه اي معيوب و ناکارآمد را در ارتباط با کوردها تجويز کردند و ايران هراسي را جايگزين ايران مادر شهر کوردها کردند اين رويکرد آنها عملاً ناديده گرفتن ظرافت هاي موضوعات جدي امنيت ملي و منافع ملي و قدرت ملي است. ما و بسياري از روزنامه نگاران و فعالان سياسي و فرهنگي کورد زبان در ايران بارها و بارها با تحليل هاي علمي و آکادميک و با درک درست از تحولات کوردها در خاورميانه مشفقانه به اطلاع دولت و ملت ايران رسانده و اعتقاد داريم در ميان همسايگان ايران، کوردستان از نظر نژادي و قرابت فرهنگي و مسلماني نزديکتر به جمهوري اسلامي ايران بوده و کوردها در ۲۶ سال اخير در عمل ثابت کرده اند که همسايه اي بدون مشکل براي ايران بوده اند. ما اعتقاد داريم ايران در تحولات عراق نقش برادر بزرگي را ايفاء کند تحولات عراق و از هم پاشيدگي سيستم حکومتي در آن و جناح بندي هاي شيعي ـ شيعي، شيعي ـ سني، کوردي ـ سني و کوردي شيعي در کنار حضور رقيبان سنتي ايران يعني ترکيه و عربستان در ساختار اقتصادي و سياسي عراق، پيمان استراتژيک تهران، بغداد، اربيل ضرورتي تاريخي در مسير برد ـ برد خواهد بود. اگر ايران به جاي جانبداري، برادر بزرگي مي‌کرد و بازيگر مؤثر منطقه يعني کوردها را از اين مثلث جدا نمي‌کرد، تحولات آينده‌ي عراق به شيوه‌اي ديگر رقم مي‌خورد و امروز بخوبي عيان است که شيعيان عراق بدون کوردها بازنده‌ي تحولات خواهند بود و در انتخابات آينده‌ي عراق شيعيان به تنهايي و بدون حمايت کوردها نمي‌توانند بحران سني‌ها را مهار و حکومت قدرتمندي را تشکيل دهند در اين سال ها اين کوردها بودند که خلاء سياسي و حکومتي نبود سني‌ها در عراق را براي شيعيان پر مي‌کردند، تحليلگران مسائل خاورميانه و عراق بر اين باورند در نبود کوردها در کنار شيعيان، حاکميت ملي عراق هيچگاه به نقطه‌ي ايده‌آل خود نخواهد رسيد و وجود شکاف عميق تاريخي بحران شيعه، سني و کوردها همچنان عميق‌تر و عراق را به لبه‌ي پرتگاه نزديک‌تر خواهد کرد و اگر وضعيت عراق بر اين روند تداوم سرزمين سوخته‌ي سني‌ها در استان‌هاي سني‌نشين عراق پيش رود، سني‌ها از تفرقه‌ي شيعيان و جناح‌بندي جديد آنها در بغداد و جدايي شيعيان و کوردها که بعد از رفراندوم عميق‌تر شده است بهره‌مند و تا آنجا پيش خواهند رفت که روزي شيعيان بغداد را از دست خواهند داد و سني‌ها به کمک رقباي سنتي ايران يعني عربستان و ترکيه و ديگر کشورهاي سني منطقه آن را تسخير و بي‌شک شيعيان در برابر ۲۰ کشور عربي سني قدرت چانه‌زني ديپلماسي را واگذار خواهند کرد. و تحولات اخير بعد از رفراندوم کوردستان براي استقلال و اعتلاف ضد دموکراسي و حقوق بشري جهاني و منطقه‌اي در برابر اراده‌ و انتخابات مردم کوردستان عراق تأثيراتي به عمق يک جنبش تعريف شده در ميان طبقات مختلف کوردزبانان ايران به همراه داشته است و هويتي معنادار به کوردهاي منطقه از جمله ايران بخشيده است. به همين دليل وضع سياسي و انديشه‌ي کوردهاي امروز ايران با کوردهاي قبل از رفراندوم بسيار متفاوت مي‌باشد چرا که تغييرات بنيادي در انديشه‌ي سياسي کوردها و ظرفيت نوين بدست آمده از اين تحولات در کنار حضور چشمگير در جنبشي با راهبردي استراتژيک بعنوان سرمايه‌اي براي فرداي ايران و کوردستان معنادار و ماندگارتر خواهد بود. بهرام ولدبيگي مدير انستيتو فرهنگي کوردستان ايران با اشاره به نبرد تاريخي عفرين انفعال و سکوت ديپلماسي ايران در برابر اشغالگري و سرکوبگري همنژادان کورد ما توسط ارتش ترکيه را فاقد هر گونه فضيلتي دانستند و گفتند شوربختانه موجبات بلندتر شدن ديوار بي اعتمادي خواهد شد و کُريدور  نوين عفرين اربيل تداوم جنبش مقاومت کوردها در برابر استبداد حاکم بر سوريه و عراق مي باشد. کوردها به عنوان بازيگران مؤثر منطقه در تحولات آينده خاورميانه بسيار تعيين کننده خواهند بود و در پايان گفتند رمز و راز مقاومت قهرمانانه ي فرزندان سرزمين تاريخي کوردستان در عفرين زير ابر و مه زمستاني خاورميانه ي متعصب و اروپا و غرب منفعت طلب فعلاً بايکوت شده است تا جايي که مقاومت دلاوران عفرين در برابر ارتش اشغالگر ترکيه به اندازه روسري چهار دختر خيابان انقلاب تهران در محافل خبري حقوق بشري بازتاب نيافته است. کوردها در عراق و سوريه در چند سال اخير به مظهر مقاومت ماندگار جهاني چون کوباني و شنگال و مقاومت برگزاري رفراندوم براي استقلال کوردستان در برابر قدرت هاي جهاني و منطقه اي به دو نماد جهاني و منطقه اي تبديل شده اند. عمق استراتژيک تحولات کوردها درخاورميانه و محور دموکراسي خواهي آنها در کنار رفراندوم ماندگار براي استقلال کوردستان و مقاومت عفرين و تراژدي هاي تاريخي کوباني و شنگال نمي تواند در کريدورهاي ديپلماسي جهاني در برابر حکومت هاي مستبد منطقه بدون نتيجه و سرانجام باشد و تاريخ به ما ياد داده است جنگ هميشه موجبات تثبيت ملت ها و دولت ها بوده است. چنان که مبارزه کوردها در برابر داعش در سوريه و عراق رنج هاي اين ملت را براي چندمين بار جهاني کرد هر چند در مسأله ي رفراندوم براي استقلال کوردستان دنياي غرب و اروپا و کشورهاي اسلامي منطقه در کنار دشمنان آزادي و دموکراسي قرار گرفتند اما اين بار جهان با شرمندگي نمي تواند شاهد عملکرد ضد آزادي و دموکراسي بغداد و آنکارا باشد و بي شک در محاسبات اشتباه خود تجديدنظرخواهد کرد و در برابر مقاومت عفرين تا اربيل سر تعظيم فرود خواهد آورد. در چند سال اخير در کوباني، شنگال، کرکوک، اربيل، دهوک و سليمانيه نسلي از دختران و پسران جوان و نوجوان در دفاع از هويت، شناسنامه و حقانيت تاريخي سرزمين کوردستان در برابر اشغالگران ايستادند و تاريخي ماندگار در برابر جهانيان خلق نمودند. امروز عفرين قهرمان همان ايستادگي و مقاومت بي نظير تاريخ مقاومت ملتي را تداوم مي بخشد که ارتش هاي اشغالگر منطقه بيش از يک قرن است آسودگي و زندگي را از اين سرزمين رانده و چکمه هاي نظاميان و زنجير تانک ها، خانه هاي کاهگلي و دنياي مهرباني و صبوري و سادگي مردم کوردستان را نشانه رفته اند. عمليات به اصطلاح شاخه زيتون ارتش ترکيه در اول بهمن ۱۳۹۶ برابر با ۲۱ ژانويه ۲۰۱۸ در برابر حاکميت دموکراتيک کانتون هاي جزيره، کوباني و عفرين و اداره چند شهر مرزي سوريه توسط کانتون هاي کوردي جنگ و مشتي آهنين در برابر حاکميتي دموکراتيک است که با آراء مردم کوردستان سوريه صورت مي گيرد. بي گمان اين عمليات دامي از قبل طراحي شده در غرب با هماهنگي روسيه و شايد ايران براي اردوغان بوده است و بي شک سرش به سنگ مقاومت فرزندان عفرين خواهد خورد و سال آينده براي ترکيه سالي بدون اردوغان را در انتخابات رياست جمهوري به ارمغان خواهد آورد. در اين نبرد نابرابر، عفرين گورستان اشغالگران خواهد شد چنان که در کوباني، اربيل، کرکوک و شنگال ژنرال هاي داعش و دست نشانده جناب اردوغان و مشايخ عرب منطقه به گورستان سپرده شدند. اما امروز اين مقاومت و انشاءالله پيروزي عفرين بر ارتش اشغالگر ترکيه و تولد گفتماني جديد و با تغييراتي در ژئوپلتيک منطقه، کوردها را وارد کريدور ماندگار عفرين اربيل خواهد کرد تا سکوت معنادار غرب و آمريکا براي منافع خودشان شکسته شود و براي کريدور جديد اربيل عفرين شناسنامه اي منطقه اي و جهاني صادر نمايند. در اين سال ها در جلسه اي، از يکي از مسئولان بلند پايه ي جمهوري اسلامي شنيدم که پوتين رئيس جمهور شوروي به يکي از مسئولان ايراني گفته بود عجيب است اين اردوغان خيلي ضد کوردهاست و اصلاً اعتقادي به کوردها ندارد و… البته اين افکار پاردوکسيکال جناب اردوغان در وجود بسياري از حاکمان منطقه نهادينه شده است آنها در برابر خلقت پروردگار و تنوع خلقت انسان ها نمي توانند بنام مسلماني به حاکميت زر و زور و تزويرشان و تداوم اين سيکل معيوب پيرامون کوردها در منطقه ادامه دهند، اين جغرافيا از  آن ملت هاي فارس، ترک، عرب و کوردهاست. اين مردمان، قرن هاست صاحب اين جغرافيا بوده و روزگار حذف سرزمين ۴۰ ميليوني کوردستان به تاريخ پيوسته است اميدوارم ايشان در افکار خود تجديد نظر و اجازه دهند انسان ها در تابلوي خلقت پروردگار با نژاد و زبان و فرهنگ خاص خود ديده شوند چرا که سلاطين عثماني و پهلوي در ترکيه و ايران و ژنرال هاي بعثي چون صدام حسين و حافظ اسد هم در عراق و سوريه در برابر جنبش ۱۰۰ ساله ملت کورد مرگ و شکست را پذيرفته و به تاريخ سپرده شده اند در حالي که کوردستان همچنان درخششي تاريخي دارد و البته جنگ عفرين را نبايد به جنگ ترک ها و کوردها معنا و تبديل شود، ترک ها، عرب ها، کوردها و فارس ها ملت هاي بزرگ اين جغرافياي تاريخي بوده و هستند و مشکلي بين اين ملت ها وجود ندارد کوردها دشمن سه ملت ديگر نبوده و جنگ کوردها براي عدالت اجتماعي و دموکراسي و حقوق شهروندي خود با حکومت ها و ارتش هاي اشغالگريست که متأسفانه از تاريخ درس عبرت نمي گيرند و همچنان به سرکوبي کوردها ادامه مي دهند و خوشبختانه همچنان شکست مي خورند. در نبرد تاريخي عفرين انفعال و سکوت ديپلماسي ايران در برابر اشغالگري و سرکوبگري همنژادان ما توسط ارتش ترکيه هيچ فضيلتي به همراه نخواهد داشت و شوربختانه موجبات بلندتر شدن ديوار بي اعتمادي خواهد شد. کما اينکه حمايت هاي اين سال هاي ايران از سوريه در برابر تجاوز ارتش ترکيه به اين کشور را نيز زير سؤال خواهد برد چرا که اين عمليات آغاز پروژه جديد اردوغان و جبهه سني کشورهاي منطقه در برابر هلال شيعي به رهبري ايران نيز مي باشد و طرحي جديد براي کم رنگ کردن حضور ايران در آينده سوريه مي تواند باشد.کريدور نوين عفرين اربيل تداوم جنبش مقاومت کوردها در برابر استبداد حاکم بر سوريه و عراق مي باشد و کوردها به عنوان بازيگران مؤثر منطقه در تحولات آينده  ي منطقه بسيار تعيين کننده خواهند بود به همين دليل در سوريه ي تقسيم شده بين آمريکا و روسيه، آمريکا مناطق استراتژيک کوردستان سوريه را انتخاب کرده تا در کنار مديريت کانتون هاي کوردي، در تکميل محوريت استراتژيک اربيل، محوريت جديد کوردي را تحت عنوان کريدور اربيل عفرين بنيان و جغرافيايي جديد در منطقه را رقم خواهد زد. چنانکه درسفر اخير مولود چاووش اوغلو وزير امور خارجه ترکيه به بغداد توافق امنيتي بغداد و آنکارا براي حمله ي مشترک به شنگال و مزرهاي کوردستان عراق به منظور مبارزه با گريلاهاي pkk امضاء و پروژه ي جديد جنگي آنها عليه کوردها و تدام جنگ افروزي عفرين است تا در برابر کريدور عفرين اربيل آرايش جنگي خود را گسترش دهند. با اين اوصاف و تداوم بحران در آينده ي دگرگوني هاي سياسي و گوشه ي نگاه به تحولات کوردها نيز اين کريدور با حمايت همه جانبه ي بازيگران ديگر صحنه ي سياسي کوردي يعني دياربکر و سنندج روبرو خواهد شد. تاريخ هميشه درس آزادگي را براي ملت کورد تکرار کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *