۱۳ نکته از سفری غیر منتظره به ایران دوم
کیوان مهرگان – مستند ساز
۱- هلی کوپتر حامل صدام حسین در منطقه ای مرتفع درست روبه روی روستای بارزان فرود میآید. صدام حسین شخصا می خواهد روستایی که متولدانش خواب را از چشمش ربودهاند ببیند. چهل سال پیش از این مواجه صدام حسین با روستای بارزان و اهالیاش آن هم از دور، شیخ احمد بارزانی شخصیت متنفذ و روحانی این روستای کوهستانی فتوا داده است که بریدن شاخه درختان، شکار حیوانات و هرگونه آسیبرسانی به محیط زیست حرام است.
درمقابل صدام حسین نه به درختان و احشام که با کمک نیروهای قسیالقلبش یکی از تراژیکترین صحنههای نسل کشی را درکوههای زیبای بارزان در کردستان عراق رقم میزند و بیش از ۸ هزار نفر از ساکنان آن منطقه را زنده زنده در خاک دفن میکند.
۲- شیخ خلات روحانیزادهایی که وظیفه توضیح درباره یادمان کشتهشدگان انفال را داشت به ما گفت بارزان محل امن همه انسانهای مظلوم است. حتی عالیجناب بارزانی وقتی به قدرت رسید افسرانی که در کشتار جمعی کردها نقش داشتند را عفو کرد و به خانوادههای آنها امان داد.
۳- مسولان دولت اقلیم تلاش زیادی برای معرفی جنایت صدام حسین در مناطق کردنشین نکردهاند. مشخصا به آنها پیشنهاد دادم که با استفاده از سینمای سعی کنید این جنایت را مانند فیلم فهرست شیندار به تاریخ بصری جهان ضمیمه کنید. محکومیت سازمانهای بیناللملی، تهیه اسناد حقوقی، ساخت موزه، بنای یادمان و ساخت مستند برای فراموش نکردن این جنایت لازم است اما کافی نیست. فقط سینما میتواند فریاد کشته شدگان این تراژدی را در جهان را امتداد دهد.
۴- ما ایرانی ها و کردهای عراق علاوه بر فرهنگ مشترک تاریخی در دوران معاصر هم، هم رنجیم. نام صدام حسین که می آید دل ما ایرانی ها و کردهای عراقی مانند هم لبریز از درد و انتقام از قصاب بغداد میشود. باید دست در دست هم سخن به سخن هم نگذاریم جنایات صدام حسین فراموش شود چه بارزان باشد چه خرمشهر چه کرکوک باشد چه سردشت. چه خانقین باشد چه روستای زرده.
۵- کردستان عراق آزادی و ناامنی را در آغوش هم تجربه میکند. در شهر اربیل آزادیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فراتر از استانداردهای خاورمیانه رعایت میشود. اما این آزادی در آغوش شبحی از ناامنی پنهان است. ساعت از دو نیمه شب گذشته بود که بانویی محترم با پوششی راحت جلوی هتل رامادا منتظر تاکسی بود اما به فاصله نیم متر جلوی هتل چهار پیشمرگ کرد با سلاح گرم مشغول نگهبانی بودند علاوه بر این در ورودی هتل شما باید از دروازه امنیتی عبور میکردی و یک نفر حتما شما را تفتیش میکرد که مبادا سلاح کمری به همراه داشته باشی.
۶- اربیل به مثابه یک کارگاه ساختمانی نیمه تعطیل در چشمم ظاهر شد. مسیرهای که رفتیم جاهایی که دیدیم با انبوهی از ساختمانهای نیمه ساز روبهرو میشدیم. از یکی از همراهان پرسیدم ماجرا چیست ؟ گفت: تا پیش از حمله داعش ما داشتیم با سرعت مدرن میشدیم اما داعش ترمز ما را کشید. این ساختمانهای نیمه کاره صدای کشیدن آن ترمز است.
۷- کاک مسعود بارزانی در دهه هفتم عمرش بسیار تلخ است. از سخنانش میشد استنباط کرد به شدت از اعتماد به آمریکاییها و سیاستمداران عراقی پشیمان است. این پشیمانی چنان در جانش نشسته که تلخیاش هر شنوندهای را تلخ میکند. احساس میکنم رهبر بزرگ کردها از اینکه بعد از سقوط بغداد اعلام استقلال نکرده خودش را سرزنش میکند.
۸- کاک نیچیروان بارزانی یک ایران دوست تمام عیار در راس حکومت اقلیم کردستان است. وقتی درباره ایران، فرهنگ ایران، ادبیات ایران سخن می گوید شنوندهاش را سر ذوق میآورد. نکته جالب در دیدار با کاک نیچیروان بارزانی این بود که سه نفر از کردهای ایران سخن گفتن تقریبا هشتاد درصد سخنانشان را متوجه نشدم (به رغم اینکه بر کردی کلهری تسلط کامل دارم) اما وقتی کاک نیچیروان سخن گفت بیش از ۸۰ درصد از سخنانش را متوجه شدم.
۹- بهانه حضور ما (ایرانیهای کردتبار ) در اربیل پایتخت اقلیم کردستان، رونمایی از تلاش پنج ساله روزنامهنگار شناخته شده ایرانی کاک بهرام ولدبیگی پیرامون جنبش بارزانیها بود. این مجموعه در ۶ جلد و به سه زبان (فارسی، کردی، عربی ) کلیه اسناد مربوط به فعالیتهای سه رهبر بزرگ کردهای بارزان را در بر گرفته است.
بهرام ولدبیگی کوشیده اسناد دولتی و مطبوعاتی را ازدو کشور، ایران و ترکیه در سه دوره قاجار، پهلوی و معاصر را گرد آوری و همه آنها را در یک مجموعه شش جلدی توسط نشر ثالث در تهران منتشر کند. البته در اهمیت این مجموعه شش جلدی همین بس که تمام مقامات ارشد حکومت اقلیم کردستان در مراسم رونمایی آن حاضر شدند.
۱۰- جوانان کرد عراقی به شدت سیاستزده و حزبزده هستند. همین باعث شده که هیچکدام به دیگر فعالیتهای فکری مانند هنر و ادبیات چندان توجهی نکنند. سینما در این شهر چندان رایج نیست و سینماگر بنام و پر آوازهای هم در این شهر زیست نمیکند.
۱۱- سیاستهای ایران در اقلیم هرچه بوده من اطلاعی از کم و کیفش ندارم اما از آب معدنی که در کافه ها سرو میشود تا مالها و ساختمانهایی که در حال ساخت بود و ماشینهایی که در خیابانها میچرخیدند حتی کارگرانی که در هتلها و رستورانها کار میکردند نشان از غیبت بزرگ ایرانیها در مناسبات اقتصادی اقیلم دارد. به رغم اینکه مسولان دولت اقلیم بسیار به ایران و ایرانیها علاقه نشان میدهند، غیبت محصولات ایرانی در همه سطوح نشان میداد یک جای کار ایراد دارد.
۱۲- اقلیم کردستان به نظرم ایران دوم است. این را در سالن پذیرایی کاخ ریاست جمهوری به آقای علی جعفریه مدیر عزیز نشر ثالث بعد از ناهار گفتم وقت بیرون آمدن از سالن، یک تخته فرش ایرانی با مینیاتور ایرانی با شعر فارسی به دیوار کاخ نصب شده بود. به او گفتم اگر اینجا ایران نیست پس کجا ایران است؟
۱۳- هم در سخنرانی کاک مسعود بارزانی در روز رونمایی از کتاب جنبش بارزان هم در دیدار مهمانان کردتبار کاک نیچیروان بارزانی نکته جالب برایم شعر خوانی به فارسی بود.
هردو رهبر اقلیم در سخنانشان خود را بی نیاز از ادبیات فارسی و گنج گران این زبان ندیدند.