ططری صدای مردم کرماشان بود

ططری صدای مردم کرماشان بود

 

بهرام ولدبیگی ـ روزنامه‌نگار

۱۳۹۸/۵/۷

جناب آقای مهدوی چشمه گچی، فعال سیاسی، فرهنگی و روزنامه‌نگارِ نام آشنای کرماشان از اهالی قلم خواسته است پیرامون این تیتر “آیا آقای ططری پوپولیست بود؟”  مطالبی بنویسند و اینجانب نیز جزو کسانی‌ام تا پیرامون این عنوان مطالبی را قلمی کنم.

پوپولیسم یا عوام گرایی به عنوان روشی سیاسی در طرفداری از توده‌ی مردم در برابر خِرَدگرایی اقلیت نخبه و … در هر جامعه‌ای دارای تعریفی خاص بوده و سبک و سیاق خود را دارد. این سالها بدلیل وضعیت و موقعیت و تحولات سیاسی در ایران نوعی پوپولیسم ایرانی هم وارد ادبیات سیاسی ایران شده است که به خاطر محدودیت نوشتار که بایستی خلاصه‌وار تقدیم شود از پردازش به آن خودداری می‌کنم و به تیتر پیشنهادی و مقایسه‌ی شخصیت و عملکرد زنده یاد سید اسماعیل ططری نماینده فقید کرماشان می‌پردازم. بازخوانی این تیتر نوعی نگاه نوستالژیک همراه با روایت‌های تاریخی را برای من تداعی می‌کند و باید به این سؤال تاریخی پاسخ دهم که آیا آقای ططری در قامت نمایندگی مردم کهن دیار کرماشان مترادف پوپولیسم است یا نه؟

البته کلمه‌ی پوپولیسم در آن سالها در ادبیات سیاسی ایران معنا و مفهوم امروزی را نداشت و مسئولان آن روزگار به نسبت امروز صادق‌تر و دلسوزتر بودند و نمی‌توانم برچسب پوپولیست را به آقای ططری بچسبانم او فردی ساده، خوش قلب و دلسوز کرماشان و مردم بود و هیچ ادعایی نداشت درون و برونش مثل هم بود و در آن سالها با همان سادگی و صفا و صمیمیت در خدمت مردم و اعتقادات خویش بود. او صدای مردم کرماشان بود.

در اینجا ناگزیرم به بازآفرینی دورانی بپردازم که سالهای حضور آقای ططری در مجلس شورای اسلامی بوده است. کرماشان دیار و زادگاه مردان و زنان صاحب نامی در تاریخ ایران و ملت کُرد بوده است، شهری فرهنگی که اولین روزنامه‌ی کردی در این شهر تاریخی متولد شده و مرکز جنبش‌های سیاسی و اجتماعی بیشماری بوده است، در این روایت‌های تاریخی، کالبد شکافی شخصیت‌های تاریخی را باید در گذشته‌ی آنان جستجو کرد. فضای آن سالهای استان کرمانشاه  سیاسی و امنیتی بود اکثریت مدیران درجه اول استان غیربومی بودند. در آن سالها گفتمانی شکل گرفت که گفتمانی اعتراضی به حاکمیت مدیران غیربومی بود. ططری پدیده‌ی این تحولات سیاسی شد چنانکه مردم کرماشان در دوره‌های چهارم و ششم مجلس شورای اسلامی با عبور از لیست‌های ارسالی از تهران به ایشان که از جنس خودشان بود رأی دادند. سید اسماعیل ططری فردی ساده و بی‌آلایش بود که با ادبیات کوچه و بازار صحبت می‌کرد. آن سالها فضای مردمی ضد مدیران غیربومی در مناطق کردنشین بسیار رایج بود. در دوره پنجم مجلس در شهر همجوار کرماشان سنندج هم در اعتراض به حاکمیت غیربومی‌ها مردم سنندج مهندس بهاءالدین ادب را که یک سنندجی بیست و چهار عیار بود به مجلس فرستادند.

امثال ما که از نسل انقلاب و جنگ هستیم و شاهد موشک باران و بمباران‌ها و اشغال بخشی از استان کرماشان توسط ارتش عراق بوده‌ایم، نمی‌توانیم به سادگی از کنار روایت‌های تاریخی آن سالها عبور کنیم. روزگاری که حاکمیت نیروهای غیربومی تا آخرین نقطه‌ی استان مهندسی شده بود و فرزندان مبارز و تحصیل کرده‌ی استان که سالها در جبهه و جنگ در برابر تجاوز حکومت عراق، تاریخی ماندگار خلق کرده بودند در مدیریت‌های استان کمترین سهم را داشتند. حتی بخشدار بخش مرزی نودشه در اورامانات را از شمال کشور آورده بودند و استان به مرکز آموزش مدیران اصفهانی، یزدی، تهرانی و شمالی و … تبدیل شده بود در حالیکه در سرتاسر ایران چند مدیر کرمانشاهی در رأس مدیریت دیده نمی‌شد. در نتیجه این گفتمان محلی در قالب انتخابات مجلس به صورت مستقیم و غیرمستقیم در مخالفت با مدیران غیربومی شکل گرفت و سرآمد این گفتمان سنتی انتخاب سید اسماعیل ططری به عنوان نماینده کرماشان بود. انتخاب ایشان دارای دست‎آوردهایی مثبت برای مردم بود و به انتخاب نمایندگان سفارشی مسئولان پایان داد و جغرافیای سیاسی، تاریخی و آرایش مذاهب و اقوام استان را نمادی نوین بخشید. ططری از جنس این مردم بود و برای اولین بار سه ستون استان یعنی مردمان اهل سنت، یارسان و اهل حق و کردان شیعه در حرکتی تعریف شده به ایشان رأی دادند و همگرایی نوینی در میان مردم شکل گرفت. اینکه بعدها گفته‌های آقای ططری در میان افکار عمومی به بخشی از طنز و گفتار عامه‌ی مردم تبدیل شد بسیار طبیعی بود چرا که ططری ناشر افکار مردم ساده‌ی ایل و عشایر استان بود و به سمبل صدای این مردم در فضای سیاسی ایران و به نماد اعتراض مردم فقیر و روستایی تبدیل شده بود.

سید اسماعیل ططری در عین سادگی و با گفتمانی مردمی و به دور از بازی کردن با کلمات نوعی هویت فرهنگی و سیاسی را در استان بازسازی نمود و در برابر اقدام غیرعقلانی مسئولان غیربومی که به جای حل معضلات کلان و رسیدگی به بازسازی استان جنگ زده در پی تغییر نام تاریخی کرمانشاه برآمدند، ایستاد و نام تاریخی کرمانشاه را به مردم استان بازگرداند. برای تاریخ می‌گویم در تغییر نام کرمانشاه ططری مشخصاً سکان دار این حرکت سیاسی و فرهنگی بود. تا در ۱۸ فروردین ۱۳۷۲ قانون تغییر نام باختران به کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و با استقبال شخصیت‌های سیاسی کُرد در داخل و خارج ایران روبرو شد.

من بیلان کار زنده یاد ططری را بررسی نمی‌کنم. ططری را مانند خود ططری بازخوانی می‌کنم تا تاریخ زندگی و فعالیت‌هایش به مانند خودش ورق بخورد. تاریخ ایران و کرماشان و کردستان به ما می‌گوید اکثر رهبران جنبش‌های سیاسی و مردمی چهره‌های ساده، مردمی و شجاع بوده‌اند که ططری‌ هم از جنس آنها بود. پوپولیست‌ها اقلیتی از افراد تحصیل کرده هستند که با بازی با کلمات سعی در انحراف افکار عمومی برای منافع خاص خود هستند، به مانند بخشی از رفتارهای آقای احمدی‌نژاد فارغ التحصیل دانشگاه علم و صنعت که در دوران ۸ ساله‌ی ریاست جمهوری‌اش نوعی پوپولیسم ایرانی را نهادینه کرد و یا آن کلید زنگ زده‌ی جانشین ایشان که در دوران انتخابات برای جذب آراء مردم از آن استفاده پوپولیستی شد و پوپولیسم این سالها در بخشهایی از جامعه‌ی ایرانی و بسیاری از چهره‌های سیاسی و فرهنگی و هنری و حتی حوزه‌ی هنر و سینما و ادبیات و سیاست و انتخابات‌ها نهادینه شده است.

سیداسماعیل ططری در بازخوانی و حرمت به رنگین کمان زیبای کرماشان از ساکنان شیعه، سنی، اهل حق، ایل‌های بزرگ لک و کلهر، جاف و اورامی و … نقش ماندگار داشت و در مقابل هویت زدایی در کرمانشاهان ایستاد و از فرهنگ و اعتقادات این مردم دفاع کرد. ططری از جنس مردم بود و بی آلایش در خدمت آنان و حتماً هم دارای اشکالاتی بوده است اما او با حضوردر مساجد اهل سنت در استان حرمت اهل سنت را صدچندان کرد و به احترام خاص به اعتقادات هم ولایتی‌های اهل حق و یارسان در پاوه به زیارت سلطان اسحاق رفت. رفتارهایی که بعدها الگوی دیگر نمایندگان مجلس در استان شد ایشان را تقدیس نمی‌کنم اما برایش تکریم قائلم.

ططری با زبانی ساده خواستار حقوق مردم بود و در تهران در تحولات سیاسی کردها هم ایفای نقش داشت، هیچگاه ادعای جایگاه علمی و آکادمیک نداشت، وارد مافیای قدرت و ثروت و احزاب سیاسی نشد با کلمات بازی نکرد و مردم فریبی در مرام او نبود. در بازخوانی هویت، شناسنامه و فرهنگ غنی کرماشان مظهر فرهنگ و تمدن کردها نقشی تاریخی ایفاء نمود در انتخابات‌ها قواعد بازی سیاسی مسئولان را بهم زد و حتی از رقبای تحصیل کرده و اتو کشیده هم پیشی گرفت ما امروز وظیفه داریم حرمت انتخاب مردم کرمانشاه در آن سال‌ها را نگه داریم.

با واکاوی تاریخ ده دوره‌ی مجلس شورای اسلامی درمی‌یابیم که چهره‌های تاریخی مطرح نتوانسته‌اند در تاریخ مجلس ایران ماندگار بمانند. به دلیل ساختار مجلس و تعریف روابط قانونی قوه‌ی مقننه و مجریه و درگیر شدن نمایندگان به کارهای اجرایی و یا صرف قانون نگاری، به تعداد انگشتان دست نمایندگانی می‌بینیم که سروگردنی بالاتر از دیگران باشند. آقای ططری هم فردی از مجموعه‌ی حدود ۴۰۰۰ نماینده‌ای بود که از سال ۱۳۵۹ تا کنون در مجلس شورای اسلامی انجام وظیفه کرده‌‎اند.

ططری در تاریخ نمایندگان کرماشان در کنار شادروان ارسلان صفایی نامی ماندگار است. اگر این خدمات و تلاش‌های ماندگار ططری بدون غرور و تکبر و در خدمت مردم استان، پوپولیسم و عوام گرایی تعریف می‌شود، دیگر همکاران ایشان در حافظه‌ی تاریخی مردم ما در استان کرمانشاه چگونه بازخوانی و تعریف می‌شوند؟

راقم این سطور با شناخت از موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم استان، روزگار و دوران نمایندگی مرحوم ططری را درک کرده و به داوری من تحلیل‌های امروزی نمی‌تواند در آن زمان و مکان خاص تاریخی تعریفی داشته باشد. آن سالها باورمندان متدین مساله‌ای به نام پوپولیسم و مردم فریبی را حرام می‌پنداشتند و نیازی به اینگونه رفتارهای غیراخلاقی نداشتند و سیداسماعیل ططری یکی از آنها بود. و امروز تاریخ به نیکی از ایشان یاد می‌کند و بی‌شک اگر امروز ایشان نماینده مجلس بود متفاوت‌تر از آن سالها بود و البته من در پاسخ این سؤال مانده‌ام که بسیاری از مسئولان ما که فارغ التحصیل دانشگاههای برجسته‌ی ایران هستند و … جز حرکت در مسیر پوپولیسم و عوام زدگی مگر شاهکار دیگری خلق کرده‌اند؟ چرا پوپولیسم تنها مترادف سید اسماعیل ططری عشایر پاک سرشت روستایی و یک رنگ و بی‌آلایش و از جنس مردم کرماشان باشد؟ ایشان هیچگاه در مقابل نخبگان و فرهیختگان استان نایستاد و با روش خود در کنارشان بود او عوام فریب نبود، صدای مردم مردم کوچه و بازار و روستاییان و مردم عامه بود و اصلاً آن سالها کلمه‌ی پوپولیسم هرگز به گوش آقای ططری نخورده بود تا روی آن فکر کند.

امروز لازم است پوپولیسم را در میان کسانی جستجو کنیم که از حوزه دانشگاه وارد سیاست شده‌اند و با رفتارهای غیرعلمی و آکادمیک در فضای سیاسی آبروی علم و دانشگاه را هم نگه نداشته‌اند و این رفتارها به عنوان درد مزمن مدیریت سیاسی این انقلاب را از آرمانهایش دور کرد و عده‌ای تحصیل کرده با دست کردن در جیب مردم اختلاس‌های میلیاردی را اختراع و با تولید فقر ایمان مردم را هدف قرار دادند و … نه در سید اسماعیل ططری ساده و بی‌آلایش سرزمین غریب کرماشان.

در خاتمه بی‌شک اگر قرار باشد به عملکرد آقای ططری نقدی صورت گیرد من هم نقدهای بیشمار به عملکرد ایشان دارم به مانند هر مدیری و نماینده‌ای قابل نقد است و داوری کردن رفتارهای شخصی او و دیگران کار ما نیست ما فقط عملکردها را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم. اما اینکه او مترداف پوپولیسم باشد ظلم به ایشان و به مردمی است که آن دو دوره به ایشان رأی داده‌اند.

به یاد رفتارها و صحبت‌های ساده و بی ویرایش ایشان دو خاطره‌ را نقل می‌کنم اولی در سال ۱۳۸۰ زنده یاد جلال طالبانی رئیس جمهور سابق عراق در وصف صداقت آقای ططری در هتل استقلال تهران به من گفتند، روزی از کرماشان با هواپیما عازم تهران بودم در کنارم فردی با ابهت نشسته بود. نه من او را شناختم و نه او مرا. هواپیما که بلند شد خطاب به من گفت شما کجایی هستید؟ گفتم عراقی و از سلیمانیه آمده‌ام، می‌روم تهران. گفت اگر آقای جلال طالبانی را دیدید سلام مرا به ایشان برسانید و بگوئید این جنگ و اختلاف لعنتی را با آقای مسعود بارزانی تمام کنند. کردها باید متحد باشند اگر هم لازم باشد من برای میانجیگری به کردستان عراق می‌آیم مام جلال گفت، خیلی کیف کردم از جدیت ایشان. گفتم شما چکاره‌اید؟ گفت من ططری هستم نماینده کرماشان و بعد همدیگر را در آغوش گرفتیم و …

و دومین خاطره در سال ۱۳۸۱ زنده یاد عصمت شریف وانلی از شخصیت‌های بزرگ کردستان به همراه زبیر آیدار نماینده پیشین مجلس ترکیه در تهران مهمان انستیتوی کردستان بودند. اردوغان و حزب عدالت توسعه قدرت را در ترکیه بدست گرفته بودند و مثل بقیه‌ی مسئولان علیه کردهای ترکیه صحبت می‌کردند. آقای ططری بطور جدی به زبیر آیدار گفت به این آقای اردوغان اطلاع دهید اگر سرکوب کردهای ترکیه همچنان ادامه داشته باشد من ۰۰۰/۱۰۰ نفر لک از کرمانشاه را مسلح می‌کنم و به کمک کردهای ترکیه می‌روم! این تهدید آقای ططری برای مخاطبان و مهمانان بسیار مهم و نشان از اراده‌ی قوی ایشان تلقی شد. در همان سالها در سفری که جناب مسعود بارزانی به تهران آمدند شبی در هتل استقلال مهمان فراکسیون نمایندگان کُرد بود در آن جلسه آقای بارزانی از ادبیات و زبان کرماشانی آقای ططری بسیار لذت برد و بسیار به ایشان علاقمند شد تا آنکه پس از فوت ایشان جناب مسعود بارزانی در پیامی تاریخی از خدمات ایشان به مردم کرماشان تجلیل نمود.

این روایت‌های تاریخی را عرض کردم تا به صداقت و شهامت آقای ططری و ادبیات دیپلماسی بدون غل و غش سیاسی‌اش یادی کرده باشم.

در سالمرگ آقای سید اسماعیل ططری به تاریخ ۹خرداد ۱۳۸۹ یادش را با تیتر جاودانه‌ی روزنامه‌نگار کرماشانی کاک کیوان مهرگان در روزنامه‌ی شرق “احیای نام کرمانشاه، یادگار اوست” گرامی میدارم نامی که معادل و یادگار نام ماندگار کرماشان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *