مدیر انستیتو فرهنگی کردستان ـ تهران
بسی خرسند و مسرورم که در سنندج مرکز و پایتخت مذهبی، فرهنگی و سیاسی کوردستان تولد مطبوعات همچنان ادامه دارد. رشد و انتشار جراید در این کهن دیار کوردستان با مسماست و ولادت “ئالا” که خود عنوان بامسمایی دارد قابل تأمل و بشارت دهنده است. سنندج شهر دانایی و اندیشه و موطن مفتیان و مردوخان کوردستان در دوبارهی تاریخ میتواند این میراث فرهنگی و هویت تاریخی را به کوردستان بازگردانده و هدیه نماید.
در عصر گسترش اطلاعات، در روزگار کم رنگ شدن مطبوعات کاغذی و سیطرهی فضای مجازی بر زمان، مکان، فکر و اندیشهی مردم و جایگزین شدن آن بجای کتاب و روزنامه، در سرزمین و در دیار کوردستان که روزنامهنگاران در پی انتشار نشریات کاغذی در قالب هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه میباشند، قابل ستایش است. با این اوضاع و احوال تلاش روزنامهنگاران کوردستانی شایسته تقدیر است چرا که کوردزبانان ایران در فضای مطبوعات ایران هنوز در حال آزمون و خطا و تجربه کردن انتشار مطبوعات میباشند تا در فضای روزنامهنگاری ایران جایگاهی برای خود کسب نمایند.
اعتقاد دارم اهالی مطبوعات در کوردستان باید این روند نشر متعدد نشریات کوردی را تداوم بخشند. چرا که ملت ما نیازمند آرشیو مطبوعات برای ثبت در تاریخ خویش است و دنیای مجازی در تعارض با این روند نیست. ما در آغاز پروسهی ملتسازی هستیم و لازم است مقیاس تعریف شدهی روزنامهنگاری و تاریخنگاری را در دنیای امروز بنیان نهیم تا در آینده صاحب آرشیو و منابعی مستند برای شناختِ دیروز و فردای کوردستان باشیم و مورخان و پژوهشگران ما برای درک گذشتهی تاریخی در لابلای صفحات رنگین مطبوعات با شناخت دقیق از منابع تاریخی، تحولات ایران و کوردستان را به خوبی مطالعه و آن را روایت نمایند.
البته این را هم عرض کنم راقم این سطور و دیگر دوستان از نسل گذشتهی روزنامهنگاری، خود را در عدم دستیابی روزنامهنگاران کوردزبان به فضای مطبوعات ایران هم مسئول و هم سهیم میدانند که تا کنون در ایران نتوانستهایم صاحب روزنامهای سراسری بعنوان ناشر افکار کوردزبانان ایران بشویم. امیدوارم این جهش دلسوزانه و آگاهانهی نسل نوین روزنامهنگار ما بویژه در سنندج و استان کوردستان بتواند در آینده این خلاء را پر کند و مردم کوردزبان ایران را صاحب روزنامهای سراسری نماید.
انتشار چندین هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامهی وزین در مناطق کوردنشین در چند سال اخیر نشانی زیبا و ماندگار از خردمندی و دوراندیشی نسل پویا و روزنامهنگار ما برای آیندهای پرنشاط در دنیای فرهنگ و اندیشه در مناطق کوردنشین میباشد تا بدینوسیله قلمرو روزنامهنگاری کوردی را توسعه بخشیده و در کنار مهندسی آن، عقلانیت و خردورزی را در مطالبات سالهای دور و نزدیک ملت ما تبیین کرده و به کانونی الهامبخش برای همهی کوردزبانان تبدیل نماید تا تاریخ یکصد ساله روزنامهنگاری در کوردستان ایران تولدی دوباره داشته باشد
“ئالا”ی کوردستان که در فصل وزیدن است امیدوارم بتواند به آبیدرِ آرزوهای ما درخششی ماندگار ببخشد با متد و روش جدید روزنامهنگاری در تنویر افکار و رنجهای مردم این کهن دیار در ایران به وظیفهی تاریخی خود عمل نماید و تاریخی با کمترین نقد برای آرشیو و آینده خود ثبت و ضبط نماید به بدفهمیها و تفسیرهای غلط از کورد و کوردستان پایان بخشد و نامش بر پیشانی ملت ما درخششی معنادار داشته باشد. انشاا… این چنین بادا.
بیان دو خاطره شاید برای این نشریهی نو پا، از روزنامهنگاری دیروز و امروز کوردستان برای مقایسهی دو روزگار سنندج یکی روزگار ما و امروز روزگار شما، خالی از لطف نباشد. در تابستان ۱۳۷۶ درست بیست سال پیش، هفتهنامهی آبیدر تنها هفتهنامهی مناطق کوردنشین بود که در شهر سنندج منتشر میشد. در آن زمان فقط یک کامپیوتر با امکانات طراحی و گرافیک در شهر موجود بود و ما بالاخره خوشحال بودیم که از صفحهآرایی دستی عبور کردهایم و صفحه آرایی آبیدر با کامپیوتر انجام میگیرد.
برای صفحهآرایی یکی از شمارهها، صفحهآرا که دفترش در خیابان ششم بهمن بود، ساعت ۱۲ شب را تعیین کرده بود و قرار بود تا ساعت ۴ صبح کار صفحهآرایی آبیدر به پایان برسد و ما همراه شورای نویسندگان آبیدر که عبارت بودند از آقایان: کامبیز کریمی، حسین شریفی، امید ورزنده، علی دلیری، توفیق شیرپناهی، محمود محمودی، جلیل آزادیخواه، حکیم ملاصالح، ئامانج ژاژلهیی و عطا حوارینسب و ایوب گنجی که حروفچین آبیدر بود در محل حاضر و مشغول صفحهآرایی بودیم. ساعت ۳ شب یک مرتبه برق رفت و هرچه رشته بودیم پنبه شد. ناچار تا شب بعد یعنی ۲۴ ساعت دیگر صبر کردیم که هفته نامه را دوباره صفحه آرایی کنیم و برای چاپ به تهران بفرستیم و..
سال ۱۳۷۳ برای شناخت بیشتر از دو بخش کوردستان و بازسازی و بازخوانی پیوندهای تاریخی، نقشه راه سفرهای کوردستان عراق و ترکیه را طراحی کرده بودیم. سفرهای اول فقط در مجلات سروه و آوینه انعکاسی مختصری داشت. بعدها که آبیدر منتشر شد، به اعضای هیات کوردستان ایران پیشنهاد دادیم برای معرفی تجربهی کوردستان عراق هر کدام یادداشتی از سفر بنویسند تا در آبیدر آن را به چاپ برسانیم. در سال ۱۳۷۶ انتشار گزارشها را آغاز کردیم. خوانندگان عزیز میدانند استانهای کوردستان عراق کرکوک، خانقین، دهوک، سلیمانیه و هولیر بوده و میباشند. در آن سالها نام اربیل برای ما بعنوان شهری در کوردستان عراق که نام اداری و رسمی شهر هولیر بود، در ایران ناشناخته بود. بعدها اربیل در رسانهها در کنار هولیر مطرح و فراگیر شد. در آن سال در یکی دو شماره آبیدر که گزارشها به زبان فارسی منتشر میشد چند مورد نام اربیل هم آمده بود . از آنجا که نام شهر اربیل با شهر اردبیل در ایران صورت قرین به هم داشتند، خواننده به دلیل خطای بصری و تکرار نام اردبیل در جراید و میدیای ایرانی و به خاطر نامأنوس بودن اربیل که بیشتر به هولیر شناخته شده بود، از گوشه و کنار منطقه مرتبا از ما سوال میکردند چرا هیات فرهنگی کوردستان ایران به اردبیل رفته است! چون نام اربیل برایشان ناآشنا بود و ما توضیح میدادیم که به اربیل رفتهایم نه اردبیل و …
ایزدمنان را سپاس امروز با شناخته شدن مناطق کوردنشین در آنسوی مرز برای مردم، که این تلاش حاصل زحمات نویسندگان و روزنامهنگاران آن دوره بود که از این مشکلات عبور کردهایم و بخشهای مختلف کوردستان برای مردم ما به خوبی قابل شناخت شدهاند.
بدلیل عدم روابط بین دو بخش از کوردستان و نبود رسانههای فراگیر در حالیکه فاصله سنندج و اربیل و سلیمانیه چندان نیست اما آن روزگار اینگونه بود، امروز این فاصلهها به ثانیهها کاهش پیدا کرده و افکار و اندیشهی مردمان کوردزبان از دو سوی مرز به ایدهآل تاریخی خود رسیده است.
این دو خاطره نمونهای از رنج روزنامهنگاری در بیست سال پیش سنندج بود. خوشبختانه امروز دیگر آن داستانها پایان یافته و امکانات چاپ و نشر به وفور وجود دارد. هرچند این بسیار دردناک است که در استان کوردستان هنوز چاپخانهای وجود ندارد تا دیگر نشریات برای چاپ به تهران فرستاده نشود.
امیدوارم یاد و خاطرهی آن روزها از روزنامهنگاری کوردستان با تجربهی روزنامهنگاری امروز، این درس تاریخی را به ما بیاموزد که با شناخت از گذشته و با استفاده از امکانات و روابط گسترده در این دهکده جهانی فرصتی برای استفاده اصولی نسل جوان از مطبوعات و رسانه در جهت خدمت به مردم کوردستان تا رسیدن به اهداف تاریخی و فرهنگی فراهم آید. چرا که ما چشمانمان هنوز به افقهای دوردستی دوخته شده که انتظار پایان رنجهای ملت خویش را در آن جستجو میکنیم.
با خرسندی و خوشحالی امروز شاهد ظهور نسل جدیدی از روزنامهنگاران فرهیخته در مناطق کوردنشین هستیم که با عقلانیت و خردورزی، روزنامهنگاری کوردی را با گفتمانی عقلانی و واقعگرایانه در کنار بالابردن ظرفیت نقد و انتقاد در جامعه، رکن چهارم دمکراسی کوردی در غیاب احزاب قانونی را مهندسی و تبیین میکنند.
ظهور تدریجی مطبوعات متنوع در مناطق کوردنشین با روزنامهنگاران جوان و تحصیل کرده فرایند تشکیل طبقهی تعریف شدهی روزنامهنگاران در کوردستان را به خوبی نمایان کرده و دور از ذهن نیست که تا سال ۱۴۰۰شاهد حضور حداقل ۴۰۰ روزنامهنگار حرفهای در مناطق کوردنشین باشیم. این نسل نخبه میتواند برای ملت ما و توسعهی فرهنگی و سیاسی طبقه متوسط، سرمایهای گرانقدر و ارزشمند باشد.
پیشنهاد من برای ارتقای کمی و کیفی نشریه با توجه به ظهور رسانههای مجازی و سرعت انتقال اطلاعات در دنیای ارتباطات، این است که مطبوعات ما با کمی فاصله از سیاست به مسائل بیشمار جامعه ورود کرده و پژهشگری و تحلیل روزنامهنگاری را ارتقا دهند چرا که اگر گفتهی هفتهی گذشتهی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درست باشد که حدود ۴۷ میلیون کاربر ایرانی در دنیای مجازی فعالیت دارند، سهم مناطق کوردنشین هم باید به همین نسبت بالا باشد، یعنی بیش از نصف جمعیت جامعه، و این امر واقع، مطبوعات را بیش از پیش موظف به ارتباط با مخاطبان با همهی تنوع موجود در آنها مینماید.
مطبوعات کوردی با همهی بیمهریهای مسئولان در حمایتهای مادی و معنوی و استفاده از سوبسیدهای رسمی و غیررسمی و آگهیها و … نشریات با سختی و کمبود امکانات مادی منتشر میشوند. در روزگاری که هزینههای عظیم آگهیهای دولتی در تهران و دیگر استانها در اختیار مطبوعات خودی و مروجان تبلیغاتی دستگاههای دولتی است، این چالش مطبوعات کوردی با دستگاههای دولتی را روز به روز پررنگتر میکند.
امروز یکی از چالشهای فراگیر شدن مطبوعات کوردی کم توجهی به بحرانهایی چون هویت و زبان مادری، بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، کمکاری پژوهشی و تولید فکر و اندیشه در دانشگاههای مناطق کوردنشین، زنان، مدیریتهای غیربومی، سلفیت مذهبی از نوع شیعه و سنی آن، اعتیاد، بازارچههای مرزی، کولبران، کشاورزی، معادن آب و خاک، محیط زیست، روستاها، حاشیهنشینی شهرها، ترکیب جمعیت شهرها، بهداشت و درمان، عملکرد پزشکان و مهندسان و مدیریتهای درمانی و پزشکی و شهرسازی و پروژههای عمرانی، سیاست، فرهنگ و هنر و … باشد. امیدوارم مطبوعات کوردی بصورت حرفهای نگاهی به این مشکلات و معضلات داشته باشند و ارتباط خود با مخاطبان با تنوعهای بیشمارش را حفظ کنند تا در فرایندی تعریف شده صدای مطبوعات منطقه را به تهران برسد و مسئولان کشور را از سیاستهای متمرکز در مرکز و کم توجه به دیگر نقاط کشور از جمله مناطق کوردنشین مورد مؤاخذه قرار دهد.